در تمامی طبیعتبیجانهایی که در طول تاریخ در زمانها و فرهنگهای مختلف تولید شدهاند، تنها یک امر مشترک است: موضوع غالب آنها اشیاء و میوههاست؛ بنابراین میتوان این ژانر را نهادی برای نمایش اشتیاق و پرسشگری در مورد اشیاء، میوهها و گلها و چیستی آنها دانست؛ و اساساً یکی از نیروهای اصلی ژانر طبیعتبیجان، همواره آن بوده که اشیاء و عناصر روزمره را بهواسطهی عمل نقاشانه، از نوعی پروردگی، پالودگی و کیفیت بصری برخوردار سازد.
در مسیر شکلگیری این آثار، در ابتدا و در انتخاب عناصر، سوژهها باید به دلم مینشست تا بتوانم شیوهی بازنماییشان را با کیفیات و ویژگیهای بصریشان متناسب سازم؛ گاه نقاشی از یک سوژه را بارها تکرار میکردم؛ و از طرفی شیوههایی را برای بازنمایی تجربه کردم که بتوانند غرابتی به اشیاء کاملاً معمولی و شاعرانگیای به زندگی روزمره ببخشند؛ در این روند، تلاش داشتم طبیعتبیجان را بهعنوان «کارگاهی» جهت آزمودن شیوههای مختلف نگریستن به اشیاء، میوهها و گلها و برخی وجوه فراموششدهی آنها در نظر بگیرم.
امیرحسین اسماعیلی